عشق بالغانه از هراس تنهایی ، اتفاق نمی افتد.. عشق بالغانه از سرِ قدرت است نه درماندگی و تهیدستی. انسانی که به دهلیزهای پیچ در پیچ جان تشنه اش بی مهابا سرک کشید، دریافت که تنها برای مهرورزی نفس می کشد.
مهم نیست کجایی و چه پیشه ای داری ، مهم آن است که دوست داشتن را یاد داری، مهم آن است که پاداش عاشقی ات را با توانمند شدنت خواهی گرفت.
ما انسان ها یادمان رفت که شیوه بودنمان محبت است.
اگر گلی پژمرده می شود،اگر باغی آفت میزند، اگر حیوانی درد می کشد،اگر انسانی گرسنه است و اگر کنج دیواری اشکی سرازیر است، من مقصرم ، تو مقصری، ما مقصریم ... ما که دچار نسیان شده ایم، ما که در بی خبری از خویشتنِ خویش روز را شب می کنیم ، متفرق و گسسته از جهانی که یگانگی ذاتِ آنست ، به در و دیوار می کوبیم .
یالوم را می خواندم و به این عبارات زیبا برخوردم که تفسیری دقیق تر از عشق در جهان امروز بود، جهانی که همه چیز را با سود و معامله تعبیر و تحلیل می کند. یالوم می گوید، محبت بالغانه, از غنای فرد ناشی می شود نه از تهیدستی اش؛ از رشد ناشی می شود نه از نیاز. فرد عشق نمی ورزد چون نیاز به وجود دیگری دارد، نیاز به کامل بودن دارد و نیازمند فرار از تنهایی فراگیر است. فردی که بالغانه عشق می ورزد، این نیازها را در جایی دیگر و به شیوه ای دیگر، مثلا با "عشق مادرانه " که در مراحل ابتدایی زندگی بر او جاری شده ، برآورده کرده است.
بنابراین "عشق پیشین" سرچشمه قدرت است و "عشق کنونی" زاییده قدرت. محبت متقابل است: به همان میزان که فرد حقیقتا " به دیگری رو می کند"، به همان میزان خود تغییر می کند. به همان میزان که به دیگری زندگی می بخشد، خود بیشتر زنده می شود. محبت بالغانه بدون پاداش نیست: فرد تغییر می کند، غنی می شود، توانمند می شود و از تنهایی اگزیستانسیالش (وجودی) کاسته می شود. با محبت کردن، مورد محبت واقع می شود. چیزی که دلم می خواست به گفتار یالوم اضافه کنم در تبیین یک قدرت تغییر دهندگی در مکتب انسان شرقی است،
بله، عشق واقعی انسان را تغییر می دهد توانا میسازد، زیبا می کند، ِچون خود زاییده قدرت درونی یک انسان است ، اما من باور دارم حتی فردی که" قدرت پیشین" یعنی عشق اولیه را از مبدا اصلی یعنی مادر نگرفته باشد، با شناسایی شکاف ها و دستیابی به قدرت اصیل انسانی ش، می تواند از این شکاف عبور کند و به قدرت عشق ورزیدنِ خود دست یابد. زیرا تعریف انسان چیزی جز تجلی عشق بر آسمان گرفته و زمین خشک دنیا نیست.